ریحانه کربلا

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

جابر و اعجاز نبی خاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله

08 دی 1395 توسط مينا مهرابي كلبكي

نام داستان:
جابر و اعجاز نبی خاتم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله

حوزه حکیمه سپاهان شهر
مینا مهرابی
پایه یک

هفتصد نفر مهمان، این خانه ظرفیت این جمعیت را دارد؟ گروه گروه خسته و گرسنه آرام و قدم زنان نزدیک‌تر می‌شوند. حیرت‌زده شده بود با قدم‌های سنگین و کند به خانه نزدیک شد. حضرت امر کرد، داخل شوید سپس اشاره کرد به دیوار، دیوار پس می‌رفت چشمانش خیره شده بود با خود زیرلب زمزمه می‌کرد آیا این همان خانه است.
جابر انصاری برای همسر خویش اینگونه سخن می‌گفت: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را در جنگ خندق دیدم که خوابیده و سنگی را از گرسنگی بر شکم مبارک بسته. هنگامی که ایشان را در آن حال نگریستم با خود گفتم نزد تو بیایم و با یاری هم این گوسفند و یک صاع جو را به عمل آورده و از ایشان دعوت کنیم تا چاشت را نزد ما تناول کنند. زن به او گفت: از نظر من اگر این گونه عمل کنیم بهتر است ابتدای امر نزد حضرت بروی و کسب اجازه کنی اگر ایشان اجازه دادند ما هم طعام را به عمل می‌آوریم. جابر انصاری بسیار شادمان بود خود را به خدمت حضرت رساند و گفت: از حضرت رسول خدا تقاضایی دارم که چاشت امروز خود را تناول کنید نزد ما، از شما خواهش دارم که قبول فرمایید.

ادامه »

 نظر دهید »

صبر

22 آبان 1395 توسط مينا مهرابي كلبكي

شیرینی پیروزی تلخی صبر را محو می کند.

 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

ریحانه کربلا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخلاق
  • تحقیق

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس